۲-۷-۳- دیدگاه های مدیریتی

 

تیلور در کتاب معروف خود به نام «اصول مدیریت علمی»، روش های علمی را که می توان برای انجام هر کاری، به عنوان بهترین راه انجام کار، استفاده نمود، مطرح ساخت.

 

وی از کمبود کارایی کارگران بسیار ناراحت بود و معتقد بود که بازدهی کارکنان تنها یک سوم مقدار واقعی توان آن ها‌ است.

 

زمینه هایی که نظریه تیلور متاثر از آن است عبارتند از :

 

– مبهم بودن رابطه کارگر و مدیر

 

– هیچ معیار اثربخشی برای انجام کارها وجود نداشت

 

– کارگران تظاهر به انجام کار می‌کردند و بسیار کند کار می‌کردند

 

– کمتر تناسب بین شغل و شاغل وجود داشت

 

– حالت رویارویی و برد و باخت بین مدیر و کارکنان وجود داشت و کمتر به فکر همکاری و تعمین منافع مشترک بودند.

 

تیلور کوشید تا با بهره گرفتن از فنون علمی ، بهره وری افراد در کار را بهبود ببخشد که نتایج ذیل را در بر داشت.

 

۱٫ بهبود تولید و رشد اقتصادی

 

۲٫ افزایش کارایی

 

۳٫ تشویق و تنبیه قانونمند که تا آن زمان وجود نداشت

 

با وجود اعتباری که نظریه های کلاسیک هنوز برای خود حفظ کرده‌اند، دانشمندان اخیر خاصه نظریه پردازان مکتب رفتارگرایی، از آن انتقاد می‌کنند که برخی از آن ها عبارتند از:

 

۱٫ ثبات و جامعیت اصول: دانشمندان کلاسیک ‌در مورد ثبات و جامعیت اصول سازمانی اغراق کرده ­اند در صورتی که آن ها از ضروریات مدیریت می‌باشند.

 

۲٫ تضاد اصول: برخی از اصول کلاسیک با یکدیگر دارای تضاد می‌باشند و نمی توان آن ها را به همراه یکدیگر به کار برد.

 

۳٫ انسان اقتصادی: مادی گرایی بیش از حد به طوری که به انسان به عنوان یک ماشین(گوریل با هوش و گاو نر) نگاه می شود که به امر تولید و افزودن به سود به عنوان هدف غایی نگاه می‌کند.

 

۴٫ انسان ماشینی: مدل ترسیمی در مدیریت علمی، تنها یک مدل مکانیکی است که بر اساس تجزیه و تحلیل حرکات کارگران طرح شده و هیچ توجهی به ویژگی های روحی و روانی و نگرشی انسان نکرده است.

 

وی در پاسخ به اعتراضات نسبت به نظر او در مدیریت علمی در دفاعیه خود می‌گوید هدف از مدیریت علمی افزایش کارایی ، کاهش هزینه ، زمان سنجی و کارسنجی و افزایش در آمد ،تقلیل ضایعات و غیره نیست بلکه هدف یک انقلاب ذهنی و روانی است.

 

وی برای اجرای اصول مدیریت روش های زیر را پیشنهاد می‌دهد:

 

    1. بررسی و اندازه گیری زمان دقیق هر جزء کار و تعین نهوه انجام آن

 

    1. تخصصی کردن و ایجاد سرپرستی های جداگانه

 

    1. استاندارد کردن کلیه ابزار و وسایل کار

 

    1. تسهیم شرح وظایف

 

  1. تنظیم سیستم پرداخت متناسب کارکنان

فرانک و لیلیان گیلبرت به منزله پیشگامان حرکت سنجی بودند. فرانک گیلبرت کار خود را به ‌عنوان بنا شروع کرد وی در ۲۷ سالگی شرکت ساختمانی خود را تأسيس کرد. و به مطالعه فنون و حرکات بناهای متعدد پرداخت و از این مشاهدات به ارتباط بین استاندارد سازی و کارایی پی برد.

 

آن ها توانستند تعداد حرکتی را که کارگران ساختمان هنگام بنایی انجام می‌دادند، کاهش دهند و بهره وری آن ها را سه برابر کنند.

 

آن ها معتقد بودند که فقط یک روش منحصر به فرد برای انجام کار به بهترین وجه وجود دارد و حرکت سنجی ، خستگی سنجی ، زمان سنجی و مهارت سنجی به ما امکان می‌دهد که بهترین روش انجام کار را بیابیم.

 

هنری گانت در سال ۱۸۵۸ در مادی لند آمریکا به دنیا آمد. او فارغ التحصیل دبیرستان McDonogh و دانشگاه Johns Hopkins بود و قبل از اینکه یک مهندس مکانیک بشود به عنوان معلم و نقشه کش کار می کرد. در سال ۱۸۸۷ او به فردریک تیلور پیوست و با او در دو شرکت Midvale Steel و Bethlehem Steel بود. او تا سال ۱۸۹۳ با تیلور بود. شغل بعدی او مشاوره مدیریت بود. او اضافه بر چارت گانت، سیستم پرداخت دستمزد « کار و پاداش » را طراحی نمود و همچنین روش های اندازه گیری کارایی و بهره وری کارکنان را توسعه داد.

 

میراث گانت در مدیریت که برای مدیریت تولید به ارمغان گذاشت در بخش زیر آمده است :

 

نمودار گانت: که هنوز به عنوان یک ابزار مدیریتی مهم مورد قبول می‌باشد. این نمودار یک برنامه زمان بندی گرافیکی را برای برنامه ریزی و کنترل کار ایجاد می‌کند و پیشرفت در مراحل یک پروژه را ثبت می کند. این نمودار یک تغییر جدید دارد: روش بررسی و ارزیابی برنامه ( PERT ).

 

کارایی صنعتی: کارایی صنعتی می‌تواند با بهره گرفتن از تحلیل های علمی در همه جنبه‌های کار به وجود بیاید. نقش مدیریت صنعتی در اینجا تقویت سیستم به وسیله حذف شانس، اقبال و حوادث است.

 

سیستم کار و دانش: او پرداخت پاداش را به مدیران مرتبط می‌کند که آن ها چگونه کارکنانشان را برای تقویت عملکرد آموزش می‌دهند.

 

مسئولیت اجتماعی کسب و کار: او معتقد بود که سازمان ها دین سنگینی نسبت به جامعه و رفاه آن دارند که باید آن را ادا کنند.

 

هنری فایول، صنعتگر برجسته فرانسوی، یکی از اولین مبلغین تئوری عام مدیریت بود. او به عنوان پدر تئوری مدیریت معرفی شده است. وی مهندس معدن و مدیر شرکت معدن ذغال سنگ بود. مشاهدات او مبتنی بر تجربیاتش به عنوان مدیر عالی بوده است که ابتدا در سال ۱۹۱۶ کتاب خود را تحت عنوان مدیریت صنعتی و عمومی منتشر نمود. این کتاب تا سال ۱۹۲۹ به انگلیسی ترجمه نشده و تا سال ۱۹۴۹ در ایالات متحده به صورت گسترده در دسترس نبود.

 

علی رغم این که حقیقت نوشته های فایول حدود یک ربع قرن از انتشار اولیه آن در گستره وسیعی منتشر نگردید، مفاهیم او اثر عمیقی بر جای گذاشته بود. او مدیریت را در قالب پنج عنصر عمده تعریف می‌کند: برنامه ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل، این پنج عنصر مدیریت، پایه ای برای ملاحظه فرایندهای اساسی یا وظایف مدیریت شده است. فایول و پیروانش مدافع این ایده بودند که مدیریت یک وظیفه جهانشمول است که باید در قالب فرایند های مختلفی که مدیر عمل می‌کند، تعریف شود. او تأکید داشت که فرآیندهای مدیریتی و اصولی که او ایجاد کرده بود، نه تنها در شرکت‌های بازرگانی بلکه برای سازمان‌های دولتی، ارتشی، مذهبی و سایر سازمان‌ها قابلیت کاربرد دارد. فایول فهرست جامعی از اصول را جهت ایجاد خطوط راهنما برای مدیر، ایجاد نمود.

 

نظریه وی شامل دو بخش است

 

الف:فعالیت سازمان‌ها:

 

وی به سازمان به صورت یکپارچه نگاه می کرد و معتقد بود فعالیت‌های سازمان شامل ۶ جزء است؛ فعالیت فنی، بازرگانی، مالی، ایمنی، حسابداری و فعالیت های مدیریتی یا اداری

 

ب: اصول مدیریت:

 

فایول در زمینه اصول مدیریت به چهارده اصل اشاره کرده که در معرفی این اصول او می‌گوید که عبارتند از؛ تقسیم کار، اختیار و مسئولیت، انضباط، وحدت فرماندهی، وحدت مدیریت، تبعیت منافع فردی از منافع جمعی، اجرت و پاداش، تمرکز، سلسله مراتب، نظم، عدالت و برابری، امنیت شغلی و ثبات، ابتکارعمل و روحیه جمعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...